دعای خیر مادر شهید رمضانی برای جوانان چاپ
نوشته شده توسط روابط عمومی   
دوشنبه, 30 آبان 1390 ساعت 00:24

مادر شهید محرم رمضانی

چقدر خسته و چقدر تنها.خیلی از خاطرات گذشته را به یاد نمی آورد.صدایش خیلی آرام بود.به سختی بر روی تختی نشسته بود.این مادر همان پسربچه دلیرمرد جوانیست که برای پیروزی انقلابمان جنگید.تمام عشقش امام خمینی(ره) بود.امامش را هیچوقت تنها نگذاشت و برای انجام فرامین او تا آخرین قطره خونش از آرمان های انقلاب اسلامی کشورمان دفاع کرد.

14ماه اسارت در زندان دولتو کردستان در بین منافقین و دمکرات ها چیزی از شجاعت محرم کم نکرده بود.پدرش بارها برای آزادی او به کردستان رفت تا پسرش را آزاد کند.چه سختی هایی این پدر و مادر کشیدند!

روز دوازده اردیبهشت61 روز شهادت محرم و چهارده نفر دیگر از اسراء بود.قبل از شهادت این کردهای کوردل برای تضعیف روحیه و تمسخر اسراء چند روز به آنها آب ندادند و در روز آخر لیوانی پر از آبی را به همراه کلیدی رو به روی آنها قرار دادند و گفتند: این آب خمینی است و این کلید بهشت است.دنبال همین بودید؟محرم پس از دیدن این صحنه لیوان را میشکند و با آنها درگیر می شود.ماجرا به اینجا ختم نمی شود.اسراء را به بیرون انتقال میدهند و با همان لب تشنه به رگبار میبنند.سپس همه را در گودال بزرگی قرار میدهند و یک گور دسته جمعی درست میکنند.

و اما حالا پس از سی سال،پدر شهید فوت کرده است و مادر شهید،با حالت مریضی در گوشه ای از اتاق خانه اش بر روی تخت خوابیده و همه او را از یاد بردند.نمیدانم این تقدیر سرنوشت است یا کوتاهی ما ولی وقتی از او خواستیم چه حرفی برای جوانان دارد فقط دستش را به سمت آسمان بلند کرد و از خداوند خوشبختی جوانانمان را خواست.

پ ن:یک خاطره جدید از زندانی زندان دولتو/کلیک کنید

+کلیپ این قسمت در ادامه مطلب قرار دارد.برای دیدن کلیپ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

 

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 01 آذر 1390 ساعت 23:48