بسم الله الرحمن الرحیم

«زندگی نامه پاسدار شهید ایرج ترابی»

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید ایرج ترابی در سال 1343 در بخش کومله در خانواده ای تهیدست اما مذهبی دیده به جهان گشود. در شش سالگی وارد دبستان شد کلاس اول ابتدایی را در دبستان (شیخ علی کلایه) لاهیجان گذراند، کلاس دوم را در شهرستان لنگرود و کلاس سوم را مجدداً در دبستان (شیخ علی کلایه) لاهیجان گذراند، سپس برای ادامه تحصیل به روستای گاوچراسر عزیمت نمود . بالاخره دوران ابتدایی را به دلیل فقر که خانواده اش را همواره مجبور بود از شهری به شهری و از دهی به ده دیگر می کرد در دبستان های متعدد با موفقیت پشت سر گذاشت وی از همان اوان کودکی روحیه عشق و ایثار و ایمان به خداوند در وجودش جلوه گر بود. این شهید عزیز فقر و رنج و تنگدستی را با پوست و گوشت و استخوانش لمس کرده بود و از دیگر خصوصیاتش می توان اخلاق پسندیده و اسلامی وی، چه در منزل و چه در بیرون را نام برد.

در دوران شروع انقلاب اسلامی وی در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند و مانند هزاران مسلمان آزاده ایرانی از انقلاب و انقلابیون پشتیبانی می نمود.

شهید ایرج ترابی این سمبل مقاومت و ایثار، پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مؤسسین انجمن اسلامی در روستای گاوچراسر بود و نقش ﻣﺅﺛﺮی جهت پیشبرد اهداف عالیه انقلاب اسلامی مبنی بر نشر فرهنگ اسلامی ایفا نمود و سعی در ارشاد جوانان و نوجوانان روستای مذکور، را داشت و در این راه تهدیدهای فراوان شد، هر گوشه ای از روستای گاوچراسر خاطره ای از، مظلومیت آن شهید بزرگوار را دارد. از سیلی خوردن های گوشه مسجد، به جرم خواندن قرآن رساله گرفته تا مدرسه، اما روح مقاوم او بزرگتر از آن بود که به سبب تهدید دست از فعالیت های خالصانه اش بردارد.

در سال 1359 همزمان با شوع جنگ تحمیلی کشورهای ابر قدرت به ایران، شهید به عضویت بسیج شهرستان لنگرود در آمد و از آنجا جهت فراگیری آموزش های نظامی به تنکابی عزیمت نمود و دوره آموزشی را آنجا به پایان رسانید و سپس با تشکیل بسیج در بخش کومله به عضویت بسیج بخش مذکور درآمد. شهید ایرج ترابی یکی از مرتبطین فعال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کرد و همواره خود را برای شهادت که آرزویش بود آماده می کرد و به همین جهت بود که سازمان جهنمی منافقین این جوان 17 ساله را که اینک در کلاس چهارم دبیرستان درس می خواند یک عنصر خطرناک برای خود دید و خفاشانه تصمیم به ترور این شخصیت عظیم گرفت.

روبه صفتان مزدور از تاریکی شب استفاده سوء نموده و شبانگاه آن هنگام که تازه از مأموریت گشت آمده بود وی را از منزل ربوده و به محل تعیین شده در اعماق جنگل های روستای گاوچراسر برده و به طرز فجیعی به شهادت رساندند و ورقی ننگین بر دفتر اعمال زشت شان افزودند. از کارشان به وحشت افتادند حتی از جسم شهید نیز بیمناک شدند و لذا در اطراف بدن مطهرش مواد منفجره دست ساز گذاشتند و این عمل زشت شان اثبات این آیه شریفه است که:

ان کید الشیطان کان ضعیفاً همانا که مکر و حیله های شیطان ضعیف است.

چرا که جریان خون شهید مانع از انفجار سرایی می شود و پیکر پاکش تا صبح در جنگل ها می ماند تا روز بعد، یعنی 8 شهریور.

آن هنگام که پاک ترین بندگان خالص خداوند یعنی شهید رجایی و شهید باهنر در آتش خشم منافقان روبه صفت سوخته و به شهادت رسیده بودند پیکر مطهر شهید ایرج ترابی توسط، کشاورزان که برای کار از جنگل می گذشتند کشف و شناسایی شده و پس از تشییع جنازه به خاک سپرده می شود.

والسلام

روحش شاد و راهش مستدام باد