خاطره ای از قرار گرفتن یک رزمنده بر روی سیم خاردار برای عبور یک گردان
نوشته شده توسط روابط عمومی
شنبه, 18 شهریور 1391 ساعت 22:20
خاطره ای از برادر شهد مهدی خوش سیرت(هادی خوش سیرت)
{در کنار 150 نوجوان و جوان مازندرانی در حاشیه برنامه راهیان بین استانی،استان مازندران/گلزار شهدای آستانه اشرفیه}
در عملیات والفجر6 در میدان مین و سیم خاردار گیر کرده بودیم.یک داوطلب اومد و خودشو روی سیم خاردار قرار داد،یک گردان از روش عبور کرد.تمام لباس هایش خونی بود...(ادامه را در ویدئوی پایین مشاهده کنید)
آخرین بروز رسانی در شنبه, 18 شهریور 1391 ساعت 22:40
اضافه كردن نظر
پیام امروز یکی از شهدا:
شهید ابوالفضل حسینی:
مادرم: سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد کفار و مسلمین کردی و گفتی که تو را در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می کنم و من به وجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاله فاطمه زهرا هستی و ای مادر کوه باش و چون کوه استقامت کن