پدر شهید رضا فروتن در بخشی از خاطرات خود به لاله ها میگوید:
آن روزها ما در روستای خرشتم کومله مشغول خانه سازی بودیم.رضا هم به ما خیلی کمک میکرد،با اینکه سنی نداشت در خانه سازی و کشاورزی همیشه به ما توجه ویژه ای داشت.
آن روز رضا را صدا زدم،ولی دیدم جواب نمی دهد،تعجب کردم رفتم سمت خانه ببینم کجاست!
دیدم بله،
کنار پنجره پشت خانه نشسته و دستگاه ضبطی در دست دارد....(ادامه ماجرا را از زبان پدر شهید گوش کنید.خیلی جالبه!!!)
برای پخش آنلاین این صوت از پلیر زیر استفاده کنید یا برای دانلود اینجا کلیک کنید!
آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 22 مرداد 1391 ساعت 16:40
شهيد فرهاد لاهوتي:
کسی ما را به جبهه نبرد این ما بودیم که رفتیم ماها هم می توانستیم مانند خیلی های دیگر اهل دنیا باشیم ولی من رفتن سرخ را بهتر از ماندن در ذلت دانستم و چقدر زیباست مرگ در راه خدا. چقدر شیرین است آن لحظه ای که در خون برای رضای او غوطه ور گردم
نظرات
الھی نصیبی شھادت
فيد RSS براي نظرات اين مطلب